Monday, April 12, 2010

تعريف ومراحل استقرارBSC

با سلام خدمت تمامي دوستان عزيزم ،بعد از مدتها وبلاگم رو به روز آوري ميكنم با توجه به درخواست تعدادي از دوستان و ارتباط تنگاتنگي كه بين شش سيگما وBSCبه عنوان زير ساختار آن مي باشد مطلب زير را حضورتان ارائه مي نمايم اميدوارم مفيد واقع شود.


تعريف ومراحل استقرارBSC
در سال هاي اخير به علت افزايش روزافزون رقابت ،جهاني شدن ، انفجار تکنولوژي ،دانش سازماني ، خلق دانش و توانايي نوآوري به عنوان فاکتورهاي غالب رقابتي ظاهر شدند.
در نتيجه سازمان ها بر آن شدند تا تحقيقاتي فراتر از امور مالي سنتي انجام دهند و بيشتر روي اجراي متري مربوط به مشکلات سهل تري که افراد و جريان ها رااحاطه کرده ، کساني که نقاط قوت و ضعف آنها در ترازنامه منعکس نميشود، تاکيد کنند. درک نياز به يک سيستم مديريتي مکمل، کميت هاي سنتي را بيشتر به اجراي کيفي مطلق پيوند مي دهد.
کپلن و نوترون مفهوم BSCرا که هدف از آن فراهم آوردن يک چارچوبي است که استراتژي را به عمل تبديل مي کند ،گسترش دادند.
BSC بر پايه چهار جنبه معروف : امور مالي ، مشتري ، فرايند داخلي بازرگاني ، دانش و رشد اجرا که در هر نقطه از زما اندازه گيري ، وضعيت جاري و عامل بالقوه آينده سازمان ها را مشخص و توصيف مي کند، توسعه داده شده است.
اين جوانب بين هدف هاي کوتاه مدت و بلند مدت ، بين نتايج مورد دلخواه و خواسته شده و اجرا کنندگان اين نتايج ، بين سنجش هدف هاي کمي و سنجش کيفيت هاي معقول هماهنگي ايجاد مي کند.
بين اين سال ها ، BSC از يک ابزار اندازه گيري اجرا که توسط کپلن و نوتروندر معرفي شده بود فراتر رفته و تبديل به ابزاري شده براي تکميل استراتژي و چارچوبي براي تعيين مسير افراد يک سازمان ، اطلاعات و سازمان با اين استراتژي تبديل به سرمايه مي شود .
اين تغيير جهت به سويBSC به عنوان استراتژي ارتباط و مديريت سيستم،شرکت ها را ارتقا داده است.
کپلن و نوترون پيشرفت قابل توجهي در اجراي بالقوه BSCدر شرکتهاي بخش دولتي و خصوصي تهيه مي کنند و تعدادي نمونه تکميلي طرح از طبقات صنايع ارائه داده اند.
هر چند توجه کمي به فاکتورهاي بحراني و انتقاد پذير مختلف مانند تعويض مديريت، پروژه ،زير ساخت توسعهIT ميزان اطمينان و ريسک مديريت شده است، ازتجربه ما اينها براي ابزار موفقيت BSCانتقاد پذير هستند
از يک ابزار 6 فازي براي دستيابي به براي مثال. BSC مکمل استفاده ميکند
برور چارچوب ديناميکي 4 مرحله ايي که استراتژي را به ابزار سنجش تبديل ميکند را پيشنهاد مي کند.
Letzaاز ابزار روش شناختي 6 مرحله اي برايbsc تکميلي استفاده مي کند و لوهام يک ابزار 9 مرحله اي را پيشنهاد مي کند.
ما در اين بحث يک ابزار دستيابي به روش شناختي کل نگر ولي ضعيف را برايBSC که توسط کپلن و نوترون و قبلا بر اساس روشهاي تکميلي مشابه از کشو هاي مختلف با مدرک ثابت شده بود را توسعه ميدهيم. شرايط مايکرو و ميکرو ،اندازه صنايع و شرکتها ، پيوندهاي انتقاد پذير که در گذشته در نظر گرفته نمي شدند.
ما در اين راه مي کوشيم تا يافته هاي جديد و قبلي که مديران اجرا مي کردند و در اين مقاله ميتوانند بطور کلي مورد استفاده قرار بگيرند را عموميت دهيم.
در آخر عوامل قصور و کوتاهي و موفقيتهاي انتقادآميز از ابزارهاي مشابه و روش شناختها مشخص شده اند. در جهت پيشنهاد يک روش شناختي اي که بتواند سود را افزايش و تبديل به سرمايه کند، در صورتيکه وقتي با معقولات جدي مثل بودجه ، زمان از دست رفته ، مقاومت در مقابل تغييرات ، اطلاعات غير مفيد و غير ضروري براي تصميم گيري و غيره مواجه مي شويم بر انها غلبه کنيم.
باقي بحث بصورت زير است:
بخش دو ابزار روش شناختي پيشنهاد شده را نشان مي دهد.
بخش سه از راه تجزيه فازها و فعالييتهاي اجرا شده در هر فاز را به طور مختصر شرح مي دهد.
بخش چهار در مورد مشکلات خاص اجراي اين روش شناختي با در نظر گرفتن گرفتاريهاي مديريتي ، ابزار پيشنهاد شده را مورد بحث قرار مي دهد.
و در آخر و بخش پنج ما نتيجه گيري از اين نظريه را نشان مي دهيم.
رويکرد روش شناختي پيشنهادي:
رويکرد روشمند پيشنهادي براي آماده سازي، طراحي، اجرا که BSC روشي نتيجه مدار ( بر مبناي نتايج) است که بر فازهاي کوتاه متمايز با نتايج قابل کنترل تمرکز دارد.اين روش همچنان که در شکل 1 نشان داده شده ، در دو شاخه پيشروي مي کند.
محور افقي( فازهاي پروژه)، توالي زماني و تاريخي فعاليت هاي پروژه را نشان مي دهد و شش فاز پروژه اي مجزا و متفاوت را شامل مي شود. محور عمود ي ( گروههاي مربوط به فعاليتها )، مجموعه هاي متفاوتي از فعاليتها را در بر مي گيرد.(با دو گروه اصلي فعاليتهاي هسته اي و فعاليتهاي پشتيبان) که با توجه به مجموعه توانايي ها و قابليت هاي متفاوت و يا دانش مورد نياز براي به عهده گرفتن فعاليت مورد نظر ، تعريف شده اند.
رويکرد نوين استفاده از گروههاي کار و فعاليت ، به شرکتها کمک مي کند تا تواناييهاي متفاوت لازمه براي تکميل هر گروه فعاليت را تعريف و مشخص سازند ، همچنين فعاليتهاي هسته اي BSC را مشخص مي سازد؛ اين فعاليتها مسئول بلوکهاي ساختماني اساسي BSC هستند و از فعاليتهاي پشتيبان طرح، مستقل وبي نياز هستند و مستقل عمل مي کنند.فعاليتهاي پشتيبان، بطور کل ، بسته به زمان ، پيچيدگي و بودجه اي طرح تغيير ميکند. بنابر اين تقسيم بندي دو شاخه اي نشان مي دهد که محور عمودي شامل فعاليتهايي با عملکرد تقاطعي است که بايد توسط افراد با تواناييهاي متفاوت در هز فاز اجرا شود. علاوه بر آن، اين شاخه بندي به نوعي هماهنگي قوي در عملکرد دروني منجر مي گردد که به نظر مي رسد با دستيابي به نتايج قابل انتظار از پروژه، همبستگي و وابستگي مفيد داشته باشد.فازهاي انتخابي، به تشکيل گروههاي فعاليتهايي منجر مي شود که در جزئيات به اندازه اي دقيق پيش مي روند که تمام اطلاعات value-addedرا با هم تلفيق مي کنند و يکي مي سازند در حاليکه با عموميت بخشي که ما پيشنهاد و ارائه مي کنيم، موافق و هم داستان نيستند. بين فازهاي متوالي پيشنهادي هيچ وابستگي دروني وجود ندارد، در حاليکه نتايج فازهاي قبلي در فازهاي بعدي ، بازبيني يا جايگزين نشده اند. براي افزايش بيشتر استقلال و عدم وابستگي بين فازها ، پيشنهاد مي شود که هر فاز با گزارشي قابل تحويل به پايان برسد و کميته مديريت پروژه بر آن گزارش التزام و تعهد داشته باشد.
در زير به فازها و گروههاي کار و فعالييت در روش پيشنهادي مي پردازيم:
گروههاي کار:
سادگي که در مفهومBSC نظر مي آيد، مردم را بر آن مي دارد تا دشواريهاي استقرار آن را ناچيز بشمارند.در هر حال روند معرفي BSC در يک سازمان ،امري پيچيده و دشوار است که قدم نخست در آن ، تغيير مهمي بشمار مي روند . روش پيشنهاديBSC ، مفهوم گروههاي کار را معرفي مي کند که موفقيت يا شکست اجرايBSC به ميزان بسيار زيادي به آنها وابسته است. اين دو گروه فعاليت ، همچنين ، فعاليتهاي اصلي اجرايي در هر فاز روشمند را شامل مي شود. در حاليکه مهمترين نواحي با اهميت را که بايد در طرح BSCمورد توجه قرار گيرند برجسته مي سازند و نشان مي دهند.
گروه فعاليت هسته اي به فعاليتهاي اصلي مرتبط با برنامه و استراتژي ( طرح) مي پردازد که ضروري است براي طراحي ،اجرا و گسترشBSC اجرا شوندآنها از آناليز و بررسي تصوير و برنامه شرکت ، آغاز مي شوند.
تعريف اهداف و دوره ارتباطي اهداف فني را در نقشه برنامه شامل مي شوند. گزيده ميزانها و اندازه ها را در بر مي گيرد و تا پيشروي اهداف و ابتکارات استراتژيک گسترش مي يابد. اين فعاليتهاي هسته اي با بلوک هاي ساختمانيBSC مرتبطندو بنابر اين توسط نوترون و کپلن و ديگر محققان ، به ميزان گسترده اي در ادبيات مورد بررسي و پژوهش واقع شده اند.از اين رو، تنها توصيفي کوتاه از اين فعاليتها لازم و کافي است و بهتر است بيشتر به فاکتورهاي اجرايي بحراني تر و مهمتر متمرکز شوند که تا کنون به نظر مي رسد از ديگر اجراهاي BSC سر چشمه گرفته باشند.
بنابر اين برخورد با جنبه استراتژي پروژهBSC و راهبرد فعاليتهاي هسته اي موفقيت پروژه را تضميني نخواهد کرد.همانطور که در بالا به آن اشاره شد فاکتور هاي ديگري نيز هستند که در روند يک سازمان موثر هستند، از آن جمله:
( اقراد، ساختار، فرآيند و تکنولوژي) که بايد در طول تکميل دوره در نظر گرفته شوند.
الف) تغيير مديريت: معرفيBSC به عنوان سيستم نوين اندازه گيري اجرا و مديريت نوين اجرا، تغييرات مهم و اساسي در سيستم و مديريت را نيز شامل ميشود. هر چند تغييرات در برخي موارد نتيجه معکوس مي دهد.
هدف به حد اقل رساندن مقاومت در برابر تغييرات از طريق بالا بردن درک افراد از احتياج به تغييرات و تشويق آنها به تغييرات سازنده و شرکت آنها در روند طراح ي و تکميل سيستم مديريت اجرا. به علاوه اين فعاليت ها در تقابل با توسعه و مديريت دانش مربوط به مفهوم BSC در سازمان هستند.
ب) ريسک مديريت و کيفيت: در ادبيات مديريت پروژه قويا به تشخيص ريسکهاي مديريت و لزوم موثر مديريت تاکيد شده است.
وظايف پيشنهادي مربوط به ريسک مديريت دو جنبه را در بر ميگيرد: 1) تشخيص ريسک و 2) کنترل ريسک.
تشخيص ريسک بايد در ابتداي پروژه تکميل BSC انجام گرفته و تشخيص ريسک هاي ممکن و نا مطمئن و تجزيه ريسکها و طبقه بندي بر اساس تقدم و تاخر ريسک ها و برنامه ريزي براي عملکرد مناسب و به جا را بايد در بر بگيرد. کنترل ريسک فعاليتيست که در مرحله بعد قرار دارد و اندازه گيري و کنترل پيشرفت پروژه را در جهت تعيين محل ريسک قبل از اين که تبديل به مشکل شود شامل ميشود.
به همين دليل روند بايد براي تکرار، اجراي تغييرات ضروري، تائيد انجام کار به وسيله تيم پروژه BSC تکميل شده باشد.همچنين لزوم وجود تيم تاييد کيفيت پروژه و پذيرش مسئوليت آن. QA براي ،احساس مي شود.
ج) تکنولوژي اطلاعات: اطلاعات فشرده جزئي از BSC محسوب مي شود و سازمانها همچنين بايد تکنولوژي اطلاعات BSC و راه حل هايIT ورا فراهم و آورند. هر چند به IT نبايد تنها به عنوان فعاليتهاي خودکار Value addedپايين نگاه شود، بلکه بايد به عنوان استراتژيي که قادر است بطور موثر در BSC استفاده شود نگاه کرد.به همين دليل برنامه ريزيIT با پروژههاي BSC شروع ميشود، پس بودجه، زمان، و جوانب فرآيند بطور صحيح مي توانند مورد ارزيابي قرار گيرند.
در اين قسمت فعاليتهايIT پيشنهاد شده بوسيله روش شناختي مربوط به وظايف و کارهاي خاص وجود تکنولوژيها و تعاريف جزئيات لزوم وجود تکنولوژي ارزيابي – انتخاب- روش کار- راه حلها- روبرويي با سيستم موجود و آزمودن نهايي سيستم مورد بررسي قرار خواهند گرفت.
د) پروژه و روند مديريت:BSC تکميل شامل مديريت و کارکنان از همه طبقات سازمان مي شود. بنابر اين مديريت پروژه يکي از فعاليتهاي کليدي بشمار مي آيد که بايد بطور صحيح و موعد مقرر اجرا شود.
در اکثر موارد تاخيرهاي زماني در نتيجه فقر برنامه ريزي پروژه و اختلافات و ناهماهنگي بين اعضاي تيم حادث مي شود.
اين وظايف بر ارزيابي نيازهاي تجاري ، مديريت کلي پروژه ، برنامه ريزي و زمانبندي فعاليتهاي پروژهو ايجاد راه حل براي مشکلات احتمالي که در دوره تکميل پروژه احتمال وقوع دارد، متمرکز مي شود.
بنابر اين احتياج به ارزيابي روند اجرايي فعلي مديريت و همچنين طراحي دوباره فرآيند بر اساس نيازهاي بعد از معرفي مديريت جديد سيستم، احساس مي شود.